سی روز قشنگ ...

سی روز قشنگ از زندگی جوجوی مامان گذشت و دنیای کوچیک پسر کوچولوی مامان خالی از اتفاق نبود فامیل و دوستان و همکارام همه اومدن گل پسرم رو دیدن و انصافا از حد توقعم بیشتر برای نی نی سنگ تموم گذاشتن که امیدوارم تو لحظه های قشنگ زندگیشون محبتهاشونو جبران کنم.

من و بابایی و مادرجون خیلی نگران سلامتیت بودیم و هستیم و به یه دلایل خنده داری هر دو روز یه بار می بردیمت پیش آقای دکتر هر بارم دعوامون می کرد که آخه چرا اومدین؟؟؟!!  

از روزی که به دنیا اومدی منتظر یه اتفاق خاص بودم که البته برامم خیلی سخت بود بیستمین روز از تولدت بابامحمود و مادرجون یه مسافرت دو هفته ای رفتن و برای من که خیلی توی این مدت برای کارای پسرم بهشون وابسته شده بودم یه مقدار مشکل بود توی اون بیست روز اول مادرم بیشتر از من مامان آرین بود! و به منم که ناگفته پیداست حسابی می رسید.

ولی پدربزرگ و مادربزرگم اصلا نذاشتن نبودنشونو حس کنم مادربزرگم خیلی زحمتمونو کشید و من توی این مدت حتی یه بار یه چایی برای خودم نریختم تو این مدت با این که طبقه بالا بودیم ولی همه شو مهمون اونا بودیم و به خاطر این که شما زودی بزرگ و قوی بشی همه جوره هوای ما رو داشتن دستشون واقعا درد نکنه واقعا به نوه ها و بچه هاشون همیشه خیلی محبت دارن

آرین کوچولوی مامان برعکس روزهای اول که خوابت خیلی زیاد بود و خیلی هم آروم بودی الان اکثر شبا رو تا روز نمی خوابی اگه حواسمون بهت پرت شه گریه می کنی و خیلی بهت برمی خوره!دوست داری باهات حرف بزنیم و بازی کنیم محبتو خیلی خوب می فهمی وقتی نازت می کنیم می خندی! پسر باهوش من همون روز اول تو بیمارستان به چپ و راست متمایل میشد از دو سه روز قبل گردنشو رو شونه هام جابجا می کنه!روزا دایی محمد و دایی علی میان پیشت با هم درس می خونین!! از صدای بلند ناراحت نمیشی اما رفلکست خدا رو شکر عالیه و نسبت به هر چیزی واکنش داری شبا خیلی زحمت میکشی که نخوابی!!باباجون میگه انگار فردا امتحان داره!!بقیه نی نی ها موقع خسته شدن از شیرخوردن یه مقدار وسطش استراحت می کنن دوباره شروع میکنن به خوردن حتی موقع خوابیدن هم شیر می خورن اما تو بعد از هر دو دفیفه شیر خوردن پنج دقیقه می خوابی!1در حین خوابیدن هم شیر نمیخوری و لبای خوشگلتو خیلی بامزه به هم قفل می کنی که یه وقت بهت شیر ندم!!فقط وقتی گرسنه ای گریه میکنی گریه ت از کم به شدید نمی رسه از همون اول شدید میشه!!آخه کوچولوم گرسنه ست چیکار کنه؟؟!!چند روز قبل عموجون اومد پیشت و براتم یه سکه طلا آورده بود که واقعا دستش درد نکنه بازم اومده دیدنت و هربارم به زحمت افتاده عصری اومد میخواست بعدش با دوستاش بره شمال داشت تلفنی هماهنگ میکرد از بس با صدای بلند گریه کردی آبرومونو بردی!!همین که تلفنش قطع شد گریه شمام قطع شد!!

گل پسرم دنیا همین سی روزهاست که با هم جمع میشه و آخر سر میشه یه اتفاق ، یه اتفاق به نام زندگی!

می دونی زندگی چیه؟

زندگی زیباست زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست گر بیفروزیش رقص شعله اش از هر طرف پیداست ورنه خاموش است و خاموشیش گناه ماست...

همه سی روزهای عمرت الهی که بدون غم باشه بدون درد باشه بدون غصه باشه...  

اینم چند تا عکس از نی نی خوشگلم تا یک ماهگیش