دومین ماهگرد ارین جون
طبق قرارمون دو ماهگی ارین قرار بود براش جشن بگیریم راستش خودم چون توی همون روز واکسن نی نی رو زده بودیم و حالش چندان مساعد نبود اصلا دل و دماغ هیچ کاری رو نداشتم به جاش مادرجون که پیش نی نی بود و نتونسته بود تنهاش بذاره بیرون بره براش شیرینی خونگی درست کرده بود و اسم خوشگلشم با شیرینی وسط ظرف نوشته بود
شب همگی برات کادو خریده بودن و دور هم بودیم
ولی نی نی اذیت بود و به خاطر واکسنش همش بی تاب بود همه تحت تاثیر گریه ها و بی تابی های آرین بودیم و اون شب اسمش جشن نبود!!
امیدوارم برای سه ماهگیت حسابی جبران کنیم گلم
عکسهای شیرینی و کادوهای اون شب رو برات میذارم به علاوه عکسای این یه ماه اخیر
با عکسای ماه اولت که مقایسه می کنم ماشالا یه پا آقا شدی برای خودت جوجه ی من!!!
این عکسو قبل از نهار عاشورا گرفتیم که مث هر سال خونه عمه جون مهمون بودیم دومین بار بود که اونجا میرفتیم بار اول خیلی خیلی به زحمت افتاد امسال دایی علی و مهساجون هر دو کنکور دارن امیدوارم هر دو تاشون نتیجه خوب بگیرن و براشون حسابی جبران کنیم الهی امین
لباس محرمت هم از پارچه احرام حج تمتع مامان بزرگ بود که به خاطر تبرک بودنش برات با اون لباس محرم دوختیم