آرینآرین، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

جوجوی قشنگم آرین

سیسمونی و اتاق آرین کوچولو

1394/7/10 13:35
نویسنده : مامان آرین
676 بازدید
اشتراک گذاری

چند ماه قبل از به دنیا اومدن گل پسری با یه شرایط خاصی که داشتیم برنامه م این بود که خودم سیسمونی آرین کوچولو رو تهیه کنم اونم فقط در حد ضروریات و بعدا با سلیقه خودش و به مرور براش وسایل و اتاقشو کامل کنم به مادر جون و بابا محمود گفتم اونام موافقت کردن فقط مادرجون گفت بذار ماه آخر بخر که الان برای سیسمونی خریدن خیلی زوده منم همین جور دست روی دست گذاشته بودم تشسته بودم منتظز ماه اخر!!!!

که یه روز سرکار که بودم مادرجون به موبایلم زنگ زد گفت هماهنگیاتو انجام بده آخر هفته سیسمونیتو میاریم!!!!!

من که میخواستم خودم وسایلتو بخرم حتی یه تیکه لباس یا یه دونه اسباب بازیم برات نخریده بودم!!فکر همه جا رو کرده بودن هم تزیینات اتاقت از فرش و لوستر گرفته تا تابلو و ساعت و چیزای دیگه کامل بود هم کلی لباس و کفش با سایزهای مختلف برات گرفته بودن و هم وسایل دیگه ت همه تهیه شده بود حتی پوشکم برات حریده بودن!!  

هم حس خوبی داشتم هم واقعا شرمنده محبت پدر و مادرم شدم   همیشه بهترینها رو برام خواستن و در مشکلات زندگی تنها یاورمون بودن با اینکه می دونم خودشون بعد از عمل قلب باز بابامحمود چقدر تحت فشار بودن اما چه برای دایی علی که امسال کنکور داره و چه برای نوه گلشون کم نذاشتن.

همراه با سیسمونی یه پلاک طلای وان یکاد برای آرین جون و یه جفت گوشواره طلا با یه دست بلوز و شلواز و یه کت و دو تا روسروی مجلسی به همراه یه ست کامل لوازم آرایش و رنگ مو و ادکلن برای من هم آورده بودن که واقعا انتظار نداشتم و ازشون خیلی خیلی ممنونم.

خواستم وقتی وسایل اومد کم و کسری های اتاقت رو خودم بخرم که انصافا چیزی کم نداشت و نیازی به خرید وسایل جدید نبود باباجونم حسابی خوش به حالش شده بود!!!!فقط یه تشک دست دوز و یه کریر به وسایل شما اضافه کردیم و اتاق خوشگل شما رو بعد از یه جشن خودمونی سیسمونی و اعلام اسم ،من و باباجون چیدیم که امیدوارم خوشت اومده باشه روز بعدش هم بابامحمود و مادرجون اومدن دیدن اتاقت  برات یه ست شلوار و سویشرت گرفته بودن و دایی علی هم یه صندل آبی بانمک برات خریده بود اینم عکسای اتاق عزیز دل مامان

 

 

پسندها (1)

نظرات (0)